عشق مامان و بابا

آزمایش قند خون

1401/1/23 10:53
نویسنده : مامان نازی
70 بازدید
اشتراک گذاری

15 اسفند دکتر برام ازمایش قند خون  و ادار داد که قبل از عید برم چک آپ بشم که خدای نکرده قند خون نداشته باشم از همه شنیده بودم که اون پودری که میخوری خیلی بد مزه است  صبح آماده شده با بابایی رفتیم دم آزمایشگاه ازم خون گرفتن بعد یه بطری دادن که داخلش پودر بود باید اب میریختم داخلش میخوردم و تا دوساعت دیگه به غیر از آب هیچی نمیخوردم ولی اون پودر رو خوردم خیلی خوشمزه بود اصلا اونجور که میگفتن بد مزه و غیر قابل خوردن نبود مثل پودر ابمیوه پرتغالی دیگه با بابا جونی همراه من داخل ماشین منتظرم شدم حسابی میگفتیم و میخندیم ولی من بد جور ضعف کرده بود تا بلاخره ساعت 3 تا خون به فاصله 1 ساعت از من گرفتن یعنی 6:45 که اولی رو داده بودم و ناشتا بود بعد 7:45 بعد 8:45 یعنی سه بار به دستم آمپول زدن بعدش هم رفتیم خونه بابایی برامون یه املت خوشمزه پخت که بخورم و دوباره بریم شرکت خودش بره به کاراش برسه

فرداشم آزمایشا رو ب دکترم نشون دادم گفت همه چی خوب و عالیه  و یه سونو وزن نوشت که برای بعد از عید برم انجام بدم و دوباره بیام نفس طلاموببینم

پسر کوچولوی مامان صبحا ساعت 7 بیدار میشه و برای  مامانش حاضری میزنه و اینجوری دل مامانشو شاد میکنه و روزشو پر از حس خوب میکنه ...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)